مدیر دبیرستان باخودش فکرکرد وبه این نتیجه رسید که حیف است مصطفی درآنجابماند،خواستشو بهش گفت؛گفت برود البرز وبادکترمجتهدی نامی که مدیرآنجاست صحبت کند.البرز دبیرستان خوبی بود،ولی شهریه می گرفت.دکترچندسوال ازش پرسید،بعدیک ورقه داد که مسئله حل کند.هنوز مصطفی جوابهارو کامل ننوشته بود که دکترگفت:(پسرجان توقبولی.شهریه هم لازم نیست بدهی)
88/2/20
2:6 صبح
2:6 صبح
شجاع
بدست پیر جماران در دسته
هیچ چیزباشکوهی ساده بدست نیامده است،مگرتوسط کسانی که شجاعت این باور راداشته اند که چیزی دردرون آنها براوضاع زمانه برتری دارد.
88/2/18
7:51 صبح
7:51 صبح
غرور
بدست پیر جماران در دسته
ماهی یک بار، بچه های مدرسه جمع می شدند ومی رفتند زباله های شهررا جمع می کردند.دکتر می گفت:(هم شهرتمیز می شود،هم غروربچه ها می ریزد.)
87/11/17
1:38 صبح
1:38 صبح
ازکتاب شهید چمران
بدست پیر جماران در دسته
ریاضیش خیلی خوب بود.شب هابچه ها رو جمع می کرد کنارمیدان سرپولک پشت مسجد بهشان ریاضی درس می داد.زیرتیر چراغ .
درباره
وضعیت من در یاهــو
پیر جماران
ازهمه خواهشمندم نظرات اندیشمندانه شان راپیوسته عنایت کنند. یا حق/